ترجمه مقاله

اشترگیاه

لغت‌نامه دهخدا

اشترگیاه . [ اُ ت ُ ] (اِ مرکب ) اشترخار است که خار شتری باشد. (برهان ) (آنندراج ). اشترخار. (جهانگیری ). خارشتر. شترخار. شترخوار. اشترخوار. اشترغار. اشترغاز. بادآور. و رجوع اشترخوار و اشترخار و شترخوار و شترخار و خارشتر شود. || گیاهی است دوائی که آنرا سلیخه خوانند. (برهان ) (آنندراج ). گیاهی است که بتازیش سلیخه گویند. (مؤید الفضلاء). و رجوع به شعوری ج 1 ص 143 شود.
ترجمه مقاله