ترجمه مقاله

اشتر

لغت‌نامه دهخدا

اشتر. [ اُ ت ُ ] (اِخ ) بر مجره چند ستاره بود پس از نسر طائر بر صورت شتری و کف الخضیب بر کوهان آن بود. بعد از ردف یا ذنب الدجاجة، بر مجره چند ستاره در روشنی بیکدیگر نزدیک برمی آیند بر صورت شتری و عوام آنرا اشتر خوانند. از آن ستارگان یکی که در پیش می آید بر کوهان شتر بود او را کف الخضیب خوانند. (اسطرلاب نامه در همین لغت نامه ).
ترجمه مقاله