ترجمه مقاله

اشتهارد

لغت‌نامه دهخدا

اشتهارد. [ اِ ت ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ بزرگی است از بخش کرج شهرستان تهران ، در 78000 گزی جنوب باختر کرج ، سر راه کرج به بوئین زهرا. جلگه ، معتدل ، دارای 6267 تن سکنه ، شیعه مذهب و فارسی زبان و زبان مخصوص که ریشه ٔ آن فارسی است . آب آن از 21 رشته قنات که یکی شیرین بقیه لب شور است . محصول عمده ٔ آنجا غلات ، بنشن ، چغندر قند، پنبه ، و جالیز. شغل اهالی زراعت و کسب . صنایع دستی : کرباس و پارچه ٔ نخی بافی . دبستان 6 کلاسه ، پاسگاه ژاندارمری و محضر رسمی دارد. بنای امام زاده و مسجد و تکیه ٔ آن قدیمی است . کارخانه ٔ تصفیه ٔ پنبه و آسیاب موتوری دارد. مزارع مشروحه ٔ زیر جزء این قصبه در زمستان بدون سکنه و در بهار و تابستان برای برداشت محصول موقتاً دارای چند تن سکنه است : مهدی آباد، شهرآباد، قلح آباد انجمن ، مروت آباد، خورشیدآباد، مشکین آباد، حسین آباد، فردآباد، عبدل آباد، کیوشک آباد، خرم آباد، فتح آباد، سلطان آباد، علی آباد، مزرعه ، چشمه ٔ رضاقلی ، چشمه ٔ حاجی محمد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
ترجمه مقاله