ترجمه مقاله

اشدخ

لغت‌نامه دهخدا

اشدخ . [ اَ دَ ] (ع اِ) شیر بیشه . || (ص ) فرس اشدخ ؛ اسب سپیدروی . (منتهی الارب ). از رنگهای اسبهاست هر گاه سپیدی ، پیشانی اسب را پر کند و به چشمان آن نرسدگویند اشدخ . و رجوع به غره شود. (از صبح الاعشی ج 2 ص 19). مؤنث : شَدْخاء. ج ، شُدُخ . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله