ترجمه مقاله

اشمات

لغت‌نامه دهخدا

اشمات . [ اِ ] (ع مص ) شاد گردانیدن کسی را به غم دشمن : اشمته اﷲ به ؛ شاد گرداند او را خدای به غم دشمن .(منتهی الارب ). شاد شدن به غم دشمن . (آنندراج ). شادکامه کردن دشمن . (زوزنی ). شادمانه کردن دشمن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13). شادکام کردن دشمن . (تاج المصادر بیهقی ) : «فلاتُشْمِت ْ بی الاَعْداءَ». (قرآن 7 / 150). و صاحب اقرب الموارد آرد: اشمته اﷲ بعدوه ؛ یعنی او را مورد شماتت و نکوهش دشمن قرار داد و دشمن با او آنچنان کرد که نتیجه ٔ شماتت او بود یا بخاطر شماتت با وی بدی کرد وگاه شماتت از جانب دوست و مشفق به کسی است که دلداده ٔ اوست و از وی روی گردان نیست ، چنانکه شاعر گوید:
و اشمت ِّ بی من کان فیک ِ یلوم .

(از اقرب الموارد).


ترجمه مقاله