ترجمه مقاله

اشمذان

لغت‌نامه دهخدا

اشمذان . [ اَ م َ ] (اِخ ) اشمذین . بلفظ تثنیه بقولی در شعر رزاح بن ربیعة العذری برادر قصی به مادرش :
جمعنا من السر من اشمذین
و من کل حی جمعنا قبیلا.
نام دو کوه است . نصر گوید: اشمذان تثنیه ٔ اشمذ دو کوه است در میان مدینه و خیبر که دو قبیله ٔ جهینه و اشجع بدان فرودآیند. || و بقولی نام دو قبیله است . (از معجم البلدان ). و رجوع به اشمذین شود.
ترجمه مقاله