ترجمه مقاله

اشهار

لغت‌نامه دهخدا

اشهار. [ اِ ] (ع مص ) معروف کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اشهار امر؛ آشکار کردن و شهرت دادن آن . (از المنجد). || انتشاردادن . نشر کردن : آنکه اخبار و آثار که تاغایت وقت در حجب استتار کتمان پنهان مانده بر منصه ٔاظهار جلوه ٔ اشهار دهد. (رشیدی ). || یک ماه بجایی بودن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). و یقال : اشهروا؛ ای اتی علیهم شهر. (منتهی الارب ). یک ماه در جایی ماندن یا یک ماه بر کسی گذشتن . یقال : اشهرنا فی هذاالمکان ؛ ای اقمنا فیه شهراً. (از المنجد). ماهی در جایی مقام کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || رسیدن زن حامله در ماه ولادت . (منتهی الارب ). اشهار زن ؛ داخل شدن در ماه زاییدنش . (از المنجد). درآمدن زن در ماه زاییدن . (از تاج المصادر بیهقی ). پابماه شدن زن ، یعنی رسیدن زن آبستن بماهی که در آن زاید. رسیدن زن حامل در ماه ولادت و درآمدن در ماه . (آنندراج ).
ترجمه مقاله