ترجمه مقاله

اشوع

لغت‌نامه دهخدا

اشوع . [ اَش ْ وَ ] (ع ص ) مرد ژولیده و پریشان موی . مؤنث : شَوعاء. ج ، شوع . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در المنجد چنین است : آنکه موی ژولیده و تیره رنگ دارد. || اسبی که یکی از دو گونه ٔ آن سپید است . مؤنث : شَوعاء. ج ، شوع . (از المنجد). || (اِخ ) نام نیای قاضی کوفه سعیدبن عمروبن اشوع که از ثقات بود. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله