ترجمه مقاله

اشکربی

لغت‌نامه دهخدا

اشکربی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) ابوالعباس یوسف بن محمدبن فارو اشکربی . در اشکرب متولد شد و در جیان پرورش یافت . از این رو به اشکرب زادگاه خویش منسوب شد. آنگاه به خراسان سفر کرد و در بلخ اقامت گزید تا بسال 548 هَ . ق . در آن شهر درگذشت . (ازمعجم البلدان ). و سمعانی ذیل اشکرنی آرد: ابوالحجاج یوسف بن محمدبن وارد اندلسی اشکرنی ، جوانی صالح فاضل و نیکوسیرت است . به حدیث و لغت و تا حدی به فقه آشناست . در اشکونت (کذا) متولد شد. در جیان پرورش یافت و بدان منتسب شد (؟). در راه جستن دانش از بلاد مغرب خارج شد و بعراق رفت و در بغداد از کسانی که ما سماع کردیم و از آنان که ما سماع نکردیم ، سماع کرد. آنگاه به نیشابور و مرو و هرات رفت و حدیث بسیار سماع کرد و در پایان عمر در بلخ سکونت گزید و امامت مسجد راعوم (کذا) به وی واگذار شد. از قرائت من بسیار سماع کرد و من نیز از قرائت او سماع کردم . او از من نوشت و من نیز از او نوشتم . سرانجام در سلخ ذی القعده ٔ سال 548 هَ . ق . درگذشت . (از انساب سمعانی برگ 39 ب ).
ترجمه مقاله