اشک خنک
لغتنامه دهخدا
اشک خنک . [ اَ ک ِ خ ُ ن ُ / ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشک دروغ . کنایه از اشک ساخته :
که ای خون گرمی بازار رحمت
مکن اشک خنک در کار رحمت .
و رجوع به اشک دروغ شود.
که ای خون گرمی بازار رحمت
مکن اشک خنک در کار رحمت .
زلالی (از آنندراج ).
و رجوع به اشک دروغ شود.