اشک در دیده شکستن
لغتنامه دهخدا
اشک دردیده شکستن . [ اَ دَ دی دَ / دِ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از بند شدن اشک در دیده :
رفتی و بشکست از دوری تو
در دیده ام اشک در سینه ام آه .
رفتی و بشکست از دوری تو
در دیده ام اشک در سینه ام آه .
باقر کاشی از آنندراج ) (از فرهنگ ضیاء).