ترجمه مقاله

اشیاء

لغت‌نامه دهخدا

اشیاء. [ اَش ْ ] (ع اِ) ج ِ شی ٔ، بمعنی چیز، و کلمه ٔ اشیاء برحسب مذهب اخفش اَفْعِلاء است جمع بر غیر واحد خود مانند شعراء، زیرا فاعل بر فُعَلاء جمع نشود پس همزه را که میان یاو الف است جهت تخفیف حذف کردند و از اینرو غیرمصروف آید و بعقیده ٔ خلیل فَعْلاء است که بدل جانشین آن باشد و جمع واحد مستعمل آنست که شی ٔ باشد و چون دو همزه را در آخر آن ثقیل یافتند نخستین به اول کلمه نقل کردند و گفتند: اشیاء بر وزن لفعاء. و برحسب مذهب کسائی افعال است مانند فَرْخ و افراخ که از جهت کثرت استعمال و مشابهت به فَعْلاء در جمع به الف و تا مانندصحراء و صحراوات ممنوع الصرف آید. و فراء شی ٔ را مخفف از مشدد گوید مانند هَیِّن و هَیْن . (از منتهی الارب ). ج ِ شی ٔ. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 63). چیزها. (آنندراج ). و در فارسی گاه همزه ٔ آخر آن را در شعر حذف کنند و گویند اشیا. و در تعریف اشیاء گویند: آنهایی که علم به آنها و خبر دادن از آنها صحیح باشد. و رجوع به شی ٔ و اشیا و معجم البلدان چ مصر ج 1 ص 266 شود.
ترجمه مقاله