ترجمه مقاله

اصابعاللصوص

لغت‌نامه دهخدا

اصابعاللصوص . [ اَ ب ِ عُل ْ ل ُ ] (ع اِ مرکب ) صاحب تحفه آرد: مؤلف مغنی گوید که ابوریحان وصف نبات او را نکرده است و گفته که آن دوائی است هندی و تخمش مستعمل بلاد ما و شبیه به شلتوک ، و چون در دهان ساعتی نگاه دارند پوست او شق شده ، مغزی از او ظاهر می گردد مثل پنبه ، در تحریک باه بسیار مؤثر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). سنگیست که بمقدار سیاه دانه سبزدانه است ، چون دانه مقشر کنند زمانی در آب نهند بر شبیه پنبه دانه دانه هائی ازو ظاهر گردد و مزه تلخ باشد. و در بعضی [ از کتب ] طب مذکور است که اصابعاللصوص را پاک کرده با شکر سرخ بخورند و قدری شیر جوشیده در عقب آن آشامند ماده ٔ منی بیفزاید و باه راقوت دهد و آن را جوز اسکلی گویند، کذا فی القنیه . دربعضی [ از کتب ] طب است که اصابعاللصوص تخم اسکنده را هم گویند. (مؤید الفضلاء). ابوریحان گوید او را بزبان هندی جوز اسکلی گویند و هیچ کس از اطباء ندیدم که صفت نبات او گفته باشد و آنچه از او متعارفست که استعمال کنند دانه ٔ اوست و دانه ٔ او را ونیکان گویند و به کرنج نامقشر مشابهت دارد و چون در دهن نگاه دارند شکافته شود و از دانه ٔ او شبیه به پنیر چیزی بیرون آید و اطباء او را در تقویت باه نیک ستوده اند. (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ). و رجوع به اصابعالاصول شود.
ترجمه مقاله