ترجمه مقاله

اصحاب کهف

لغت‌نامه دهخدا

اصحاب کهف . [ اَ ب ِ ک َ ] (اِخ ) بمعنی صاحبان غار، و ایشان هفت تن بودند از دوستان حق که از خوف دقیانوس نام پادشاهی ظالم از شهر گریخته در غاری پنهان شده بخفتند و سگی بمحبت ایشان همراه بود بحکم الهی بعد سه صد سال بیدار شده باز بخفتند باز بقیامت خواهند برخاست . نام ایشان به اتفاق اکثر مفسرین اینست : اول یملیخا، دوم مکسلمینا، سوم کشفوطط، چهارم تبیونس ، پنجم کشافطیونس ، ششم ازرفطیونس ، هفتم یوانس بوس ، و نام سگ ایشان قطمیر بود. (غیاث ) (آنندراج ). اصحاب کهف ، خداوندان غار که اکنون در غاری خوابیده اند. هفت نفر از دوستان حق از ترس دقیانوس شاه روم از قسطنطنیه فرار و پناه به غاری بردند با سگی که همراه داشتند و در آن غار به امر خدا مدتها خوابیدند و وقتی بیدار شده باز خوابیدند و تا قیامت در خواب خواهند بود. (فرهنگ نظام ). و درباره ٔ نامهای ایشان اختلافست ، در تفسیر ابوالفتوح چنین است : مکسلمینا،محسلمینا، تملیخا، مرطوس ، نسوطوس ، نیورس ، بکرویس و بطینوس . (چ قمشه ای ج 6 ص 384)، و در متون دیگر این نامها آمده است : مکسلمینا، املیخا، مرطوس ، نوالس سانیوس بطینوس ، کشفوطط. یا ملیخا، مکسینا، مرطوس ، نوانس ، اربطانس ، اونوس ، کید سلطفیوس . یا مکسلمینا، یملیخا، مرطونس ، یلنونس ، ساربونس ، کفشظطوس ، ذونواس . یا مکسلمینا، املیخا، مرطونس ، بوانس ، سارینوس ، بطلینوس ، کشفوطط. یا مکسلمینا، تملیخا، مرطونس ، ینونس ، سارینونس ، ذونواس ، کشفیططیونس . و در حبیب السیر نامهای آنان بدینسان نقل شده است : تملیخا، مکسلمینا، متشلینا، مرنوس ، دیرنوس ، شاذریوس ، دیمنوس . خواندمیر این قصه را در عهد بلاش بن فیروز هشتمین پادشاه اشکانی نقل کرده است . و حمداﷲ مستوفی آرد: اصحاب الکهف بعهد ایشان [ اشکانیان ] در غار رفتند ، و گوید غار اصحاب کهف در کوهی بحدود شهر طرسوس بود .
و صاحب المنجد آرد: اصحاب کهف یا اهل کهف یا غارنشینان تنی چند بودند که پرستش بت ها را فروگذاشتند و به مذهب مسیح گرویدند، آنگاه از ستمگری دقیانوس (یا داقیوس ) امپراتور ستمگر روم به غاری پناه بردند و در آنجا به خواب فرورفتند و پس از سالیان دراز بیدار شدند. نام آنان در قرآن کریم آمده است . (از اعلام المنجد). و حمداﷲ مستوفی آرد: اصحاب الکهف معاصر ملوک طوایف بودند در شام بحدود طرطوس ، در شهر ایشان ملکی بت پرست بود یونانی دقیانوس نام . نام اصحاب کهف اینست : مکسلمینا، یملیخا، فرطونس ، بلیلونس ، سارینونس و فرنوانس . این شش کس دین موسی علیه السلام اختیار کردند، چون دقیانوس از حال ایشان واقف شد دین آشکارا کردند. دقیانوس خواست که ایشان را بکشد، در شب بگریختند، به دهموس شبان رسیدند، او نیز دین موسی بپذیرفت هفت تن شدند، عزیمت غاری کردند، سگ شبان همراه شان شد خواستند که سگ را بازگردانند سگ با ایشان بسخن درآمد گفت : من او را می طلبم که شما می طلبید دست از او بازداشتند... این هفت کس و سگ در غاری شدند و بخفتند ملک الموت روحشان قبض کرد سیصد و نه سال مرده بودند بعد از عیسی زنده شدند از احوال روزگار خبر نداشتند اما مردم از عیسی علیه السلام احوال ایشان شنیده بودند که زنده خواهند شد، یکی از ایشان بشهر رفت تا طعام خرد، خباز چون درم او بنام دقیانوس دید او را پیش ملک شهر برد ملک احوال او تفحص نمود نشانها بازداد ملک و اهل شهر با او به در غار شدند تا یاران او دریابند، او در غار رفت و حال با یاران بگفت . بجمعیت دعاکردند تا حق تعالی ایشان را مرگ فرستاد ملک و شهریان چون حال چنان دیدند بر در غار مسجدی ساختند و بر دیوار مسجد نوشتند احوال ایشان . (از تاریخ گزیده چ لندن ص 79). و بلعمی آرد: و از عجایبها که بوقت ملوک طوایف بوده یکی حدیث اصحاب الکهف است که خدای تعالی بقرآن اندر یاد کرد و گفت ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم . k00l)_&tl;rb&tg;);">
ترجمه مقاله