ترجمه مقاله

اصحاب علباء

لغت‌نامه دهخدا

اصحاب علباء. [ اَ ب ِ ع ِ ] (اِخ ) پیروان علبأبن ذراع دوسی بودند، و علباء علی (ع ) را بر پیامبر (ص ) برتری میداد و میپنداشت او محمد (ص ) را به نبوت مبعوث کرده است و علی را خدا خواند و آنگاه محمد (ص ) را نکوهش میکرد که چرا بجای دعوت مردم به نبوت علی (ع ) خود مدعی نبوت شده است . و این فرقه را ذمیه نیز میخوانند و گروهی از آنان به خدایی هر دو تن (علی و محمد ع ) قائل بودند و علی را در احکام الهی برتری میدادند و آنان را عینیه گویند و آن دسته که قائل به الوهیت هر دو بودند ولی محمد (ص ) را مقدم میداشتند میمیه نامیده میشوند و دسته ای از آنان نیز به الوهیت پنج تن از خاندان نبوت یعنی اصحاب کسا قائل بودند و میگفتند پنج تن آنان یک چیز بیش نیستند و روح یکسان و بطور تساوی در آنان حلول کرده است و هیچیک را بر دیگری برتری نیست و برحسب همین عقیده فاطمة را بی تاء تأنیث نام میبردند چنانکه یکی از شاعران آنان گوید:
تولیت بعد اﷲ فی الدین خمسة
نبینا و سبطیه و شیخاً و فاطما.
(از ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 203). و رجوع به خاندان نوبختی ص 250 و خطط ج 4 ص 178 و مجمعالبیان ج 4 ص 357 و ارشاد العقل السلیم ج 4 ص 211، و اصحاب کساء شود.
ترجمه مقاله