ترجمه مقاله

اصخیتات

لغت‌نامه دهخدا

اصخیتات . [ اِ ] (ع مص ) فرونشستن آماس جراحت . (منتهی الارب ). اصخیتات جراحت ؛ آرام شدن ورم آن . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || به شدن بیمار. (منتهی الارب ). اصخیتات بیمار؛بهبود یافتن وی . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط).
ترجمه مقاله