ترجمه مقاله

اصطخری

لغت‌نامه دهخدا

اصطخری . [ اِطَ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن محمدبن سعیدبن محارب بن عمروبن عامربن الاحول شهاب انصاری اصطخری . از محدثان بود و در بغداد سکونت داشت . احادیث مقلوبی از ثقات مانند ابوخلیفه فضل بن جباب الحمحی (کذا) و زکریابن یحیی ساجی و عبداﷲبن اذران شیرازی و خلق کثیری از غرباء روایت کرد و جمعی از وی روایت دارند. ابوبکر خطیب نام او را در تاریخ خود آورده و گفته است ابومحمد انصاری اصطخری از بیشتر کسانی که از آنان روایت کرده است مردمی مجهول و ناشناخته اند و احادیث وی از ابوخلیفه مقلوب است و به روایات داودبن رشید اشبه است ... و قاضی ابوالقاسم تنوخی گفت : ابومحمد اصطخری بسال 384 هَ . ق . برای ما حدیث کرد و گفت من بسال 291 در اصطخر متولد شدم و از ابوخلیفه و زکریای ساجی و جز آنان در بصره بسال 343 و نیز در فارس و کرمان و اهواز و ارجان و ساحل و بصره و واسط و بغداد و شام و مکه سماع کردم . و به مصر رفتم و در آنجا نیز سماع کردم و بیشتر کتب سماع خود را در آنجا به امانت سپردم . (از انساب سمعانی ). او راست : شرح بر المستعمل تألیف استاد وی نصر در فروع . (از اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 447).
ترجمه مقاله