ترجمه مقاله

اصطفلینة

لغت‌نامه دهخدا

اصطفلینة. [ اِ طَ ن َ ] (معرب ، اِ) اسطفلینة. یکی اصطفلین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). گزر. جزر.زردک . حویج . هویج . رجوع به اصطفلین شود. و در حدیث قاسم بن مخیمرة آمده است که گفت : ان الوالی لتنحت اقاربه امانته کما تنحت القدوم الاصطفلینة حتی یخلص الی قلبها. شمر گوید: اصطفلینة مانند جزرة عربی محض نیست زیرا صاد و طا در کلمه ٔ عرب جمع نمی شوند و تنها در صراط و اُصْلُم ّ گرد آمده است زیرا اصل آنها سین است . (المعرب جوالیقی ). و رجوع به ص 44 همان کتاب شود.
ترجمه مقاله