ترجمه مقاله

اصفهبد

لغت‌نامه دهخدا

اصفهبد. [ اِ ف َ ب َ / ب ُ ] (اِخ ) هروسندان بن بنداربن شیرزادبن فریدون . از اسپهبدان طبرستان و پسرعم اصفهبد شهریار بود و پس از مرگ وی بفرمانروایی رویان نایل آمد و دوازده سال در آن سرزمین حکومت کرد. در روزگار وی ناصرالحق یا ناصر کبیر با محمدبن صعلوک که از جانب سامانیان در طبرستان حکومت میکرد از در ستیز درآمد و به مازندران لشکر کشید و او را مغلوب ساخت و آنگاه سیدحسن بن قاسم داعی صغیر را بولایت عهد خویش برگزید ولی او در رویان بمخالفت با ناصرالحق برخاست و اصفهبد هروسندان با وی بیعت کرد. سپس در سال 304 هَ . ق . که داعی صغیر در طبرستان قیام کرده بود اسپهبد هروسندان به اتفاق فرزندان ناصر کبیر که آنان را ناصران میگفتند به جرجان رفته بود و داعی صغیر ایشان را تعاقب کرد و بسیاری از اتباع ناصران را بکشت و یکی از کشته شدگان هم اسپهبد هروسندان بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 413 و 414). و رجوع به ص 415 همان جلد شود.
ترجمه مقاله