ترجمه مقاله

اصفهبد

لغت‌نامه دهخدا

اصفهبد. [ اِ ف َ ب َ / ب ُ ] (اِخ ) هزرافت . نام وی بسطام بود و سپهبدی سواد را بر عهده داشت . مرتبه ٔ وی را هزرافت میخواندند. وی از جمله ٔ بزرگان و نجبایی بود که پس از درگذشت یزدگرد اثیم با یکدیگر هم پیمان شدند تا نگذارند هیچکس از نسل یزدگرد بسلطنت برسد زیرا از سیرت زشت وی زیانهای بسیار به آنان رسیده بود. (از اخبار الطوال دینوری چ جدید قاهره ص 55).
ترجمه مقاله