ترجمه مقاله

اصهاء

لغت‌نامه دهخدا

اصهاء. [ اِ ] (ع مص ) روغن مالیدن بچه را و در آفتاب گذاشتن آنرا. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وباعث این بیماریی است که میرسد او را. (منتهی الارب ). مالیدن روغن به کودک و در آفتاب گذاشتن وی به سبب بیماریی که بدان مبتلا شده است . (از اقرب الموارد). || بدرد آمدن صهوه ٔ اسب . (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به صهوة شود.
ترجمه مقاله