ترجمه مقاله

اصول موضوعه

لغت‌نامه دهخدا

اصول موضوعه . [ اُ ل ِم َ / مُو ع َ / ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مبادی تصدیقی که مخاطب بواسطه ٔ حسن ظن به متکلم به صحت آنها معترف است . مبادی ناآشکاری که بخودی خود در علم مسلم نباشند و بر سبیل حسن ظن آنها را بپذیرند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). و خواجه نصیر در ضمن بحث از «آنچه در فواتح بعضی علوم یاد کنند» آرد: آنچه در فواتح علوم وضع کنند سه صنف باشد: صنف اول آنچه به هَلیّت تنها وضع کنند و آن مبادی علم باشد و آنرا مقدمات موضوعه خوانند، و خالی نبود از آنکه بنفس خود بَیّن بودیا نبود و اول اولیات و مجربات و امثال آن باشد و آنرا اصول متعارفه و القضایا الواجب قبولها خوانند، ومبادی علم مطلق از این صنف بود. و دوم یا چنان بود که نفس متعلم در بدایت تعلیم به آسانی آنرا اعتقاد کند اعتقادی ظنی یا تقلیدی یا نه چنان بود و اول را اصول موضوعه خوانند و دوم را مصادرات و لامحاله نفس متعلم را مقابل آن اعتقاد حاصل بود به تقابل عدم یا ضدیعنی از اعتقاد به هر دو طرف نقیض خالی بود یا معتقد طرف نقیض بود، مثال اصل موضوع : در هندسه خط مستقیم متناهی بر استقامت اخراج توان کرد و مثال مصادره : هر مقداری متناهی قابل تجزیه نامتناهی بود. (از اساس الاقتباس ص 395). و رجوع به ص 396 همان کتاب شود. و در ص 344 ذیل «در احوال صناعات پنجگانه و مبادی اصناف قیاسات » مبادی قیاسات را 12 صنف می شمرد از قبیل : محسوسات ، مجربات ، متواترات ، اولیات ، حدسیات ، قضایایی که قیاسات آنها در فطرت مرکوز بود، وهمیات ، مشبهات ، مشهورات حقیقی ، مشهورات محدود، وضعیات ، و صنف 12 را قضایایی شمرد که متعلم را در مبادی تعلیم تسلیم باید کردتا بعد از آن در علمی دیگر یا هم در آن علم تصدیقش معلوم شود و آن تسلیم اگر بر سبیل مسامحت و طیب نفس بود، اصول موضوعه خوانند و این صنف جز در مبادی علوم نیفتد و این صنف را با وضعیات بهم مسلمات خوانند.
ترجمه مقاله