ترجمه مقاله

اضباء

لغت‌نامه دهخدا

اضباء. [ اِ ] (ع مص ) اضباء چیزی ؛ پوشاندن آن . کتمان آن . (از اقرب الموارد). پنهان داشتن چیزی . پنهان کردن چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اضباء بقوم ؛ خلاف کردن با آنان سفر را، در چیزی که از آن امید سود دارند. (از اقرب الموارد)(از قطر المحیط). مخالف برآمدن مردم را سفر در چیزی که امید داشتند از سود و نفع. (ناظم الاطباء). || ریزه ریزه ساختن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || لاغر شدن غلام . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). لاغر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مشرف شدن بر چیزی برای ظفر یافتن بدان . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). برآمدن بر چیزی تا بنگرد او را و پیروز گردد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || برداشتن . || گرفتن . (از اقرب الموارد). برداشتن و بدست گرفتن . (از قطر المحیط). || بازداشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || اضباء بر آنچه در دست کسی است ؛ امساک آن . گرفتن آن . (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). رجوع به ضبوء و اضباب شود. || برداشتن و بلند کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || اضباء بر چیزی ؛ خاموش شدن بر آن . کتمان کردن آن . (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). اضباء ما فی الضمیر؛ کتمان آن . (از تاج العروس ). || در دل گرفتن کینه را و خاموش بودن بر آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اضباء بر داهیه ؛ اضباب بر آن . سکوت بر آن . (از تاج العروس ). اضباء بر مصیبت ؛ اضباب بر آن . (از اقرب الموارد). سکوت ورزیدن بر بلا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به اضباب شود.
ترجمه مقاله