ترجمه مقاله

اضبط

لغت‌نامه دهخدا

اضبط. [ اَ ب َ ] (اِخ ) ابن قریع. شاعری است . (منتهی الارب ). و صاحب تاج العروس آرد: اضبطبن قریعبن عوف بن کعب بن سعدبن زید مناةبن تمیم . شاعر مشهوری است و بنی تمیم پندارند وی نخستین کسی است که در میان آنان ریاست کرده است . و او برادر جعفر انف الناقة بود. (از تاج العروس ). و ابن عبدربه در ذیل قریعبن عوف بن کعب بن سعد گوید: و از آن قبیله است اضبطبن قریع رئیس تمیم در یوم (جنگ ) میط. و بنولای بن انف الناقة نیز از آن قبیله است که حطیئه آنان را مدح کرده است . (از عقدالفرید ج 3 ص 296). و در ص 159 این بیت را بنام وی آورده است :
ارض من الدهر ما اتاک به
من یرض یوماً بعیشه نفعه .

(از عقدالفرید ج 3).


و جاحظ بقیه ٔ بیت مزبور را بدین سان آورده است :
لکل هم من الهموم سعه
والمُسی والصبح لا فلاح معه
فصل حبال البعیدان وصل الَ
َحبل و اقص القریب ان قطعه
لاتحقرن الفقیر علک ان
ترکع یوماً والدهر قد رفعه
قد یجمع المال غیرآکله
و یأکل المال غیر من جمعه .

(از البیان والتبیین ج 3 ص 204).


و رجوع به ص 180 همان جلد و بلوغ الارب ج 3 ص 348 شود.
ترجمه مقاله