ترجمه مقاله

اضرع

لغت‌نامه دهخدا

اضرع .[ اَ رُ ] (اِخ ) جایی است در شعر راعی :
فابصرتهم حتّی رأیت حمولهم
بانقاء یحموم و ورّکن اضرُعا.
ثعلب گوید: اضرع کوهها یا کوههای خردی (تپه ها) است . (از معجم البلدان ). و خالدبن جبله گوید پشته های خردی است . (از لسان العرب ).
ترجمه مقاله