ترجمه مقاله

اضطهاد

لغت‌نامه دهخدا

اضطهاد. [ اِ طِ ] (ع مص ) مقهور کردن کسی را. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). قهر کردن و چیره شدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ضَهْد. (زوزنی ). رجوع به ضهد شود. || ستم نمودن کسی را، یقال : اضطهدته اضطهاداً. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مضطر ساختن و اذیت کردن کسی را. (از قطر المحیط). || ستم کردن و مضطر ساختن و آزار کردن کسی را بسبب مذهب . (از اقرب الموارد). رجوع به مضطهد شود.
ترجمه مقاله