ترجمه مقاله

اطرین

لغت‌نامه دهخدا

اطرین .[ اِ ] (اِ) در صیدنه ٔ ابوریحان آمده است : بزبان رومی و سریانی اطرین گویند و بپارسی شاه افروش گویند و آمدی گوید: زلانیا و قطایف و آنچه از فطیر سازند او را اطریه گویند و فارابی در دیوان خود آورده : اطریه طعامی است که معتاد ترکانست - انتهی . و پیداست که منظور از اطرین همان اطریه است . رجوع به اطریه شود.
ترجمه مقاله