ترجمه مقاله

اطفار

لغت‌نامه دهخدا

اطفار. [ اِ ] (ع مص ) داخل کردن سوار پای خود را زیر بغل دست اسب ، و آن عیب است مر سوار را. (از منتهی الارب ). اطفار سوار اسب را؛ دو پای خود را در دو بیخ ران اسب فروبردن ، و این برای سوار عیب است . (از اقرب الموارد). اطفار سوارکار یا راکب ؛ دو پای خود را در دو بیخ ران اسب فروبردن در حال دویدن اسب . (از متن اللغة).
ترجمه مقاله