ترجمه مقاله

اطلاب

لغت‌نامه دهخدا

اطلاب . [ اِ] (ع مص ) دادن خواسته و جسته ٔ کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). یاری دادن کسی بر خواسته ٔ وی و برآوردن آن را. (از متن اللغة). دادن مطلوب و خواسته ٔ کسی را . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || محتاج طلب گردانیدن کسی را. از لغات اضداد است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مُلْجَاء کردن کسی را به خواستن . ضد است . || اطلاب آب و گیاه ؛ دور شدن از آن چنانکه جز بطلب و جستن بدان نرسند. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). دور شدن آب و گیاه که بلاطلب حاصل نشود. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). دور شدن آب و جز آن که بدون طلب حاصل نشود. (ناظم الاطباء). دور شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || اطلاب فقر کسی را؛ نیازمند کردن وی را به طلبیدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله