ترجمه مقاله

اظرف

لغت‌نامه دهخدا

اظرف . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) زیرک تر و ماهرتر. (ناظم الاطباء). || ظریف تر. (یادداشت مؤلف ): و بسی شیخ را دیده بود [ ابوالعباس سیاری ]، و ادب یافته و اظرف قوم بود. (تذکرة الاولیاء ج 2 ص 304).
- امثال :
اظرف من زندیق . رجوع به ثمارالقلوب ص 138 و 139 شود.
ترجمه مقاله