ترجمه مقاله

اظعان

لغت‌نامه دهخدا

اظعان . [ اِظْ ظِ ] (ع مص ) سوار گردیدن زن هوده را. گویند: هذا بعیر تظعنه المراءة؛ ای ترکبه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). اظعان هودج ؛ سوار شدن بر آن .(از اقرب الموارد). اظعان زن شتر را؛ سوار شدن وی بر آن یا سوار شدن زن بر شتر بویژه در رفتن به بادیه برای جستن آب و علف و مانند اینها. (از متن اللغة).
ترجمه مقاله