ترجمه مقاله

اعتاد

لغت‌نامه دهخدا

اعتاد. [اِ ] (ع مص ) آماده کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). مهیا و آماده کردن برای روزی . (از اقرب الموارد). ساختن . (تاج المصادر بیهقی ). بساختن . (المصادر زوزنی ): «و اعتدت لهن متکاء». (قرآن 31/12).
ترجمه مقاله