ترجمه مقاله

اعتدالی

لغت‌نامه دهخدا

اعتدالی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب به اعتدال . (ناظم الاطباء) :
چون بنقطه ٔ اعتدالی بازگردد روز و شب
روزگار این عالم فرتوت را برنا کند.

ناصرخسرو.


نوروز به از مهرگان اگرچه
هر دو دو زمانند اعتدالی .

ناصرخسرو.


|| (اِخ ) نام فرقه و جمعیتی سیاسی در اول مشروطیت . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله