ترجمه مقاله

اعتراء

لغت‌نامه دهخدا

اعتراء.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) فروگرفتن احسان گیرنده را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بمعنی اعترار نیز آمده است . صاحب نشوءاللغه آرد: و قد جاء الاعترار فی لغتنا کالاعتراء، فقد رأینا ان المعتر هو الفقیر المعترض للمعروف من غیر ان یسأل . (نشوءاللغة ص 61). || فروگرفتن مهمان میزبان را. || فروگرفتن کارکسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فروگرفتن . (یادداشت بخط مؤلف ). || اراده ٔ چیزی کردن . || پیش آمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نزدیک کسی آمدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || رسانیدن و درگرفتن . (آنندراج ). || غم و اندوه و جز آن فراگرفتن کسی را. (از متن اللغة). || کاری رسیدن . (تاج المصادر بیهقی ). بکاری رسیدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله