ترجمه مقاله

اعجاج

لغت‌نامه دهخدا

اعجاج . [ اِ ] (ع مص ) نیک وزیدن باد و گرد گرفتن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخت برآمدن باد و غبار پراکندن آن . (از اقرب الموارد). بمعنای عَج ّ و عَجیج است در تمام معانی . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خانه پردود کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || فنون سواری را نیکو دانستن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
ترجمه مقاله