اعفلغتنامه دهخدااعف . [ اَ ع َف ف ] (ع ن تف ) عفیف تر. (یادداشت بخط مؤلف ) : فقدر لی من النساء احسنهن خلقاً و خلقاً و اعفهن فرجا.(مکارم الاخلاق طبری ).