ترجمه مقاله

اعفت

لغت‌نامه دهخدا

اعفت . [ اَ ف َ ] (ع ص ) گول . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). احمق . (اقرب الموارد). || مرد چپه دست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چپه . (یادداشت بخط مؤلف ). || آنکه سخن به دشواری تواند گفت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کندزبان در لغت تمیم . (از اقرب الموارد). شکسته زبان . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله