ترجمه مقاله

اعقار

لغت‌نامه دهخدا

اعقار. [ اِ ] (ع مص ) بیمار رحم گردانیدن . یقال : اعقراﷲ رحمها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). عقره گردانیدن خدای زن را. (از اقرب الموارد). || عقره خورانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بسیارعقار شدن . (تاج المصادربیهقی ). || ترسانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بدهشت آوردن کسی را. (ازاقرب الموارد). مدهوش کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله