اعلا
لغتنامه دهخدا
اعلا. [ اَ ] (ع ن تف ، اِ) اعلی . بلند و نفیس و برگزیده از هر چیزی و بالای هر چیزی . (ناظم الاطباء) :
چون تجاسر کرده خاطر مختصر کردم سخن
کاین تجاسر سمع اعلا برنتابد بیش از این .
و رجوع به اعلی شود.
- اعلاتر ؛ بلندتر. بهتر. نفیس تر. (ناظم الاطباء) .
- اعلا و اسفل ؛ بالا و پایین . (ناظم الاطباء).
چون تجاسر کرده خاطر مختصر کردم سخن
کاین تجاسر سمع اعلا برنتابد بیش از این .
خاقانی .
و رجوع به اعلی شود.
- اعلاتر ؛ بلندتر. بهتر. نفیس تر. (ناظم الاطباء) .
- اعلا و اسفل ؛ بالا و پایین . (ناظم الاطباء).