ترجمه مقاله

اعلنکاس

لغت‌نامه دهخدا

اعلنکاس . [ اِ ل ِ ] (ع مص ) سخت سیاه شدن موی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سیاه سخت شدن . (المصادر زوزنی ). انبوه شدن و بسیار سیاه گردیدن موی . || مضطرب و متردد شدن . || انبوه و متراکم گردیدن شب . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله