ترجمه مقاله

اعمش

لغت‌نامه دهخدا

اعمش . [ اَ م َ ] (اِخ ) لقب سلیمان بن مهران قاری تابعی مولای بنی کاهل از بنی اسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سلیمان بن مهران اسدی مکنی به ابومحمد از تابعین مشهورو اصل وی از بلاد ری بود. وی در کوفه زندگی کرد و به همان جا بسال 148 هَ . ق . درگذشت . او به علوم قرآن و حدیث و فرایض دانا بود و در حدود 1300 حدیث روایت کرد. ذهبی گوید: او در دانشهای مفید و عملهای نیک سرآمد بود. (از الاعلام زرکلی ). و رجوع به ابومحمد سلیمان بن مهران ... در همین لغت نامه و عیون الاخبار و الموشح ص 42 و المصاحف و فهرست آن و معجم الادباء ج 1 ص 283 و عقدالفرید و قاموس الاعلام ترکی و ضحی الاسلام ج 3 ص 115 و تاریخ علم کلام شبلی نعمانی ص 146 و تاریخ بیهق ص 159 و 168 و تاریخ الخلفا ص 180 و روضات الجنات ص 320 شود.
ترجمه مقاله