ترجمه مقاله

اعناد

لغت‌نامه دهخدا

اعناد. [ اِ ] (ع مص ) پی درپی قی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پیاپی قی کردن : اعند فلان فی قیئه ؛ اتبع بعضه بعضاً. (از اقرب الموارد). || جاری گردیدن خوی چندان که خشک نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). جاری شدن عرق آنقدر که خشک نشود. (از اقرب الموارد). || معارضه کردن با کسی بوفاق یا بخلاف . از لغات اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مقابله کردن با کسی در وفاق و یا در خلاف . از لغات اضداد است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله