ترجمه مقاله

اعوجاج

لغت‌نامه دهخدا

اعوجاج . [ اِع ْ وِ ] (ع مص ) کژ شدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ). کج شدن .(از منتخب و کنز بنقل غیاث اللغات ). بذات خود کج شدن : اعوج العود و نحوه اعوجاجاً؛ انحنی من ذاته . (از اقرب الموارد). کجی . ناراستی . انحنا. پیچیدگی . (ناظم الاطباء). کژی . خمیدگی . عوج . (یادداشت بخط مؤلف ).
- اعوجاج ِ ذَکَر ؛ کژی شرم مرد که پیوسته بیک سوی مایل باشد. (بحر الجواهر).
ترجمه مقاله