ترجمه مقاله

اغارة

لغت‌نامه دهخدا

اغارة. [ اِ رَ ] (ع مص ) غارت کردن . و تاخت و تاراج کردن . (آنندراج ). تاخت و تاراج کردن : اغار علی القوم غارة و اغارة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تاخت کردن بر قوم و آنها را با هجوم خود بیرون راندن و بوحشت انداختن . (از اقرب الموارد). || به غور یعنی بزمین نشیب رفتن . (آنندراج ). به غور شدن و به غور درآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).درآمدن در غور: اغار الرجل ؛ اتی الغور. (از اقرب الموارد). || سخت شتافتن . (آنندراج ). سرعت کردن و شتابی نمودن در رفتار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بشتاب رفتن . (از اقرب الموارد). و منه قولهم : «اغرنا غارة الثعلب ؛ اذا اسرع و دفع فی عدوه ». (از اقرب الموارد). و منه المثل : اشرق ثبیر کیما نغیر؛ ای نسرع الی النحر. (منتهی الارب ). || به رشک آوردن کسی مر اهلش را. (ناظم الاطباء). اغار فلان اهله ؛ ای تزوج علیها؛ یعنی به رشک آورد او را. (منتهی الارب ). هوو آوردن بر سر زن : اغار اهله ؛ تزوج علیها. (از اقرب الموارد). || سخت دویدن اسب و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سخت دویدن اسب در غارت و جز آن . (از اقرب الموارد). و منه : «اغار اغارةالثعلب ؛ اذا اسرع ». (منتهی الارب ). || سخت تافتن رسن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تابیدن ریسمان . (آنندراج ). سخت تابیدن ریسمان . (از اقرب الموارد). || در جهان رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رفتن در زمین : اغار زید؛ ذهب فی الارض . (از اقرب الموارد). || آمدن کسی را تا یاری وی نماید. (ناظم الاطباء). بنزدیک آمدن برای یاری نمودن او را: اغار فلان ببنی فلان و الی بنی فلان ؛ جائهم لینصروه . (از اقرب الموارد). || فرورفتن چشم در مغاک . (آنندراج ). || بغور رسیدن آوازه و شهرت : اغار صیته ؛ بلغ الغور. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله