ترجمه مقاله

اغاردن

لغت‌نامه دهخدا

اغاردن . [ اَ دَ ] (مص ) آغاردن و سرشتن . (ناظم الاطباء). سرشته کردن . (از برهان ) (آنندراج ). || بهم آمیختن . (ناظم الاطباء). درهم آمیختن . (از برهان ) (از آنندراج ). || خیسانیدن . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ). || برانگیزانیدن و تحریک نمودن . برانگیختن به جنگ . (ناظم الاطباء). برانگیزاندن و تحریک کردن بجنگ و حرب . (از برهان ) (آنندراج ). و رجوع به آغاردن شود.
ترجمه مقاله