ترجمه مقاله

اغباب

لغت‌نامه دهخدا

اغباب . [ اِ ] (ع مص ) بنوبت آمدن تب . یقال : اغبته الحمی و علیه اغباباً؛ بنوبت آمد تب . (ناظم الاطباء). گاه گاه آمدن یا یک روز در میان آمدن تب . (آنندراج ). یک روز در میان آمدن تب . (از اقرب الموارد). || یک روز در میان آمدن قوم را: اغب القوم ؛ روز میان آمد قوم را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یک روز در میان آمدن دیدارکننده قوم را. (از اقرب الموارد). و منه : «فلان لایغبنا عطاؤه »؛ ای لایأتینا یوماً دون یوم بل یأتینا کل یوم . || بوی گرفتن گوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گندیده شدن گوشت : اغب اللحم ؛ بدبوی شد. (از اقرب الموارد). || شب گذاشتن نزدیک کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شب بروز آوردن نزد کسی : اغب فلان عندنا؛ بیتوته کرد. (از اقرب الموارد). || روزمیان به آب آوردن شتران را. || روزبمیان بجایی رفتن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و منه الحدیث : «اغبوا فی عیادة المریض و اربعوا؛ یعنی عد یوماً و دع یوماً، او دع یومین وعد الیوم الثالث . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یقال : «اغبوا فی عیادة المریض واربعوا». (اقرب الموارد). || هر روز شیر ندادن شتر: اغب الابل ؛ اذا لم تأت کل یوم بلبن . (از اقرب الموارد). || یک روز و دو شب ستور راآب ندادن : اغب فلان ماشیته ؛ ترک سقیها یوماً و لیلتین . (از اقرب الموارد). || بد آمدن چیزی کسی را: اغب الشی ٔ فلانا؛ وقع به . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله