ترجمه مقاله

اغبار

لغت‌نامه دهخدا

اغبار. [ اِ ] (ع مص ) کوشش نمودن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء): اغبر فی طلبه ؛ کوشش نمود. (منتهی الارب ). کوشش کردن در طلب چیزی . (از اقرب الموارد). || تیره رنگ گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کبودرنگ گردیدن : اغبر الشی ٔ؛ صار اغبر. (از اقرب الموارد). || گرد برانگیختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). غبار پراکندن : اغبر؛ اثار الغبار. (از اقرب الموارد). || سخت افتادن باران بر زمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دوباره باران آمدن و سخت باریدن : اغبر السماء؛ جدد وقع مطرها و اشتد. (از اقرب الموارد). || روی آوردن به چیزی : اغبر فی الشی ٔ؛ اقبل علیه . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله