ترجمه مقاله

اغتفاف

لغت‌نامه دهخدا

اغتفاف .[ اِ ت ِ ] (ع مص ) رسانیدن ستور علف روزگذار را به بهاران . (ناظم الاطباء). رسیدن ستور علف روزگذار را به بهاران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رسیدن ستور بعلف بهار به اندازه ٔ گذران روز یا کمی فربه شدن . کقوله : «و کنا اذا ما اغتفت الخیل غفة». (از اقرب الموارد). || چیز اندک دادن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیز کمی کسی را دادن : اغتفه ؛اعطاه شیئاً یسیرا. (از اقرب الموارد). || اندک فربه گردیدن ستور. || اندک فربه گردیدن ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله