ترجمه مقاله

اغر

لغت‌نامه دهخدا

اغر. [ اُ غ ُ ] (اِ) فال . شگون . آغار. آغال .(یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به آغار و آغال شود.
- اغر بخیر ؛ کجا میروی ؟ با دعای خیر برای مخاطب که میرود. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به آغار بخیر شود.
- بداغر ؛ در تداول عامه ، نحس . شوم . بدیمن . فال بد. (یادداشت بخط مؤلف ).
- بداغری کردن ؛ در تداول عامه ، فال بد زدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
- خوش اغر ؛ میمون . مبارک . فرخ . فرخنده . خجسته . (یادداشت بخط مؤلف ).
رجوع به آغار و بدآغار و آغال شود.
ترجمه مقاله