ترجمه مقاله

اغزال

لغت‌نامه دهخدا

اغزال . [ اِ ] (ع مص ) گردانیدن دوک را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گردانیدن زن دوک نخ بافی را: اغزلت المراءة؛ ادارت الغزل .(از اقرب الموارد). گردانیدن دوک . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || باغزال شدن ماده آهو. (ناظم الاطباء). باغزال شدن آهو. (منتهی الارب ). باغزال شدن آهوماده . (آنندراج ). دارای غزال شدن آهو: اغزلت الظبیة؛ صار لها غزال . (از اقرب الموارد). بابره شدن آهو. (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله